Все игры
Обсуждения
Сортировать: по обновлениям | по дате | по рейтингу Отображать записи: Полный текст | Заголовки
Firdavsi Azam, 25-10-2012 04:11 (ссылка)

Дар посух ба онхое ки шеьри моро ночиз мешуморанд.




Шеьри мо беранг нест

Аз табори чуби хушку санг нест

Шеьри мо гохе чу шерон наьра дармеоварад

Нотавоне чун паланги ланг нест

Ахли сулх аст, чанг нест


Фирдавси Аьзам

Firdavsi Azam, 24-10-2012 17:59 (ссылка)

Зулоли Хач


Дар ҷомаи ихлос
Дар партави нури ваҳдат -ун нос
Сафҳо ҳама қад қомати даъвати Иброхим
Исмоили у на як, на сад, ҳазори бехадду қиёс
Ин чо ҳама берун аз худу дар худй гум
Боз ову дубора хеш бишнос
Бигрез зи Ханнос

Аьзам Хучаста

Firdavsi Azam, 18-10-2012 13:09 (ссылка)

Дар базми чопи китоби "Аввалинхои шеьри Зулол"



لبخنده ام قه قاه شد
یک جنبشی در عالم ارواح شد
از کبر چندی خیره سر، کز سوز شاعر بی خبر
گویی که با جادو کوهی چون کاه شد
عالم به رنگ چاه شد

ای داد از این بیگانگی
در منزل خود در صف بی خانگی
یک دلقکی بیگانه می گوید مرا، از دسن او
جان بر کفم از ذلت دیوانگی
صد حیف آن "فرزانگی"

آخر به خود گفتم، چرا
خودرا دهم در پنجه ی این ماجرا
رود زلالم با من و من غرق در آن می شوم
تا بر جهان شعر من بخشد صفا
من را برد تا کبریا



Аьзам Хучаста



Firdavsi Azam, 15-10-2012 07:12 (ссылка)

Аввалинхои Шеьри Зулол



فروش استثنائی کتاب اولین های شعر زلال



قابل توجّه زلالسرایان، علاقمندان، محققین،

اساتید ، دانش آموزان و دانشجویان عزیز ادبیّات







فروش استثنائی مقداری از کتاب « اولین های شعر زلال »

به میمنت ظهور این ژانر جهانی و فرا رسیدن دوم بهمن ماه

( روز تولد شعر زلال )



مهلت درخواست: تا آخر آبانماه سال جاری

زمان ارسال محصول: آذر ماه سال جاری ( کتاب در زیر چاپ و صحافی است)

تقلیل قیمت قانونی روی جلد کتاب، قبل از چاپ، از 7500 تومان به 5000 تومان به خواهش دادا بیلوردی به نیت خدمت به ادبیات و هزینه ی ارسال و تخفیف نیز، هدیه ای از سوی ایشان است.

این کتاب،از منابع مفید دانشگاهی ادبیّات و مؤثر در انقلاب موسیقی و نظم با توضیحات و بررسی قالب های سبک زلال بوده و لذت بردن از آثار شاعرانی در این کتاب نشانه ی دارا بودن استعداد رشد این نوع شعر در جهان می باشد.







نام کتاب: اولین های شعر زلال

مولف: دادا بیلوردی

چاپ: 1391

ضخامت: 185 صفحه

قطع: وزیری

روی جلد: سلفون کشیده ی برّاق

هدیه: 5000 تومان





ارسال به داخل ایران



دوستان مشتاق، با توجه به شرایط زیر می توانند مبلغ را به شماره حساب ( 0102262359002 ) بانک صادرات به نام ابوالفضل عظیمی بلویردی واریز و مشخصات زیر را جهت ارسال در کامنت خصوصی وبلاگ اختصاصی شعر زلال ( http://sherezolal101.blogfa... ) درج نمایند:



1- نام و نام خانوادگی

2- آدرس وبلاگ یا سایت در صورت امکان

3- تعداد درخواستی

4- مقدار مبلغ و شماره سریال فیش واریزی

5- آدرس دقیق پستی

( هر زمان سهم برداشته شده از انتشارات تمام شد از پذیرش درخواست با تخفیف استثنائی معذور خواهیم شد و بایستی از طریق انتشارات اقدام گردد)



توجه : ارسال برای دوستان خارج از کشور،ضمن هماهنگی با ما از طریق مرکز پخش در تهران و به توسط مدیریت انتشارات ، امکان پذیر خواهد شد.



تخفیف ها به شرح زیر از سوی دادا بیلوردی می باشد:

1- ۱ تا ۵ جلد ( هر جلد 4500 تومان )

2- ۵ تا ۵۰ جلد ( هر جلد 3500 تومان ) ( برای دوستان زلالسرا هر جلد 3000 تومان )

3- ۵۰ جلد به بالا برای عزیزانی که نام شریفشان در داخل کتاب هست، از قرار هر جلد 2100 تومان .

دوستان عزیز زلالسرا می توانند جهت تقدیمی به خویشاوندان و دوستان و یا پخش در کتابفروشی های شهرستانشان از امتیاز بند 3 برخوردار شوند.

عید نوروز در پیش است و این بهترین کادو برای دوستانتان می باشد( دو زلال هفت سین در صفحه ی 118 و 159 ). در ضمن موجودیت این کتاب برای هر دانشجوی ادبیات ضروری به نظر می آید.



نام بزرگوارانی که در این کتاب، زینتبخش تابلوی زرّین ادبیات می باشد:

1- آقای ابوالفضل عظیمی بلویردی دادا (ایران)*

2- آقای دکتر اعظم خواجه اف خجسته (تاجیکستان)*

3- سرکار خانم گیتا تاجبخش (ایران)*

4- آقای بهروز ذبیح الله(تاجیکستان)*

5- آقای سید سعید میر طالبی (ایران)

6- آقای فردوس اعظم(تاجیکستان)*

7- آقای مهدی گوران اوریمی (ایران)*

8- آقای معین کامیار(ایران)

9- آقای کسری پیرو(ایران)

10- آقای فرزاد دلجو(ایران)

11- آقای سعید مطوری مهرگان(ایران)

12- آقای جاوید مدرّس اول متخلص به رافض(ایران)

13- جناب سید مصطفی سائس (افغانستان)*

14- آقای مبارک نصیری(ایران)

15- آقای بهزاد چهارتنگی متخلص به خاموش(ایران)*

16- آقای ابوالقاسم حیدری (ایران)

17- آقای فهیم آرین(افغانی مقیم عربستان)*

18- آقای کریم لقمانی(ایران)

19- آقای ایمان فخار(ایران)

20- سرکار خانم مرضیه خدیر(ایران)

21- سرکار خانم طاهره عرب متخلص به میترا(ایران)

22- آقای محمد جهانگیری (ایران)*

23- جناب سید ذبیح الله قاسمی متخلص به رها(ایران)

24- آقای کامران آوخ کیسمی(ایران)

25- آقای میلاد ماهیار(ایران)

26- آقای حسام مالکی(ایران)

27- آقای سهراب آقایی(ایران)

28- آقای مهدی یوسفی نژاد متخلص به لولی وش(ایران)*

29- آقای محمد صادق رحمانی پور(ایران)

30- آقای محمد ترکمان متخلص به پژواره(ایران)*

31- آقای عبدالحسین خورشیدی متخلص به پاجی(ایران)*

32- آقای محمد رضا سیفی(ایران)

33- آقای علی ساجدی (ایران)

34- آقای حمیدرضا سلیمانی راد(ایران)

35- سرکار خانم زهرا سمیعی کوتنایی(ایران)

36- جناب سید علیرضا رئیسی (ایران)

37- آقای محمد رسول باوندپور(ایران)*

38- آقای رضا حیدری نیا(ایران)

39- قای مازیار نظربیگی(ایران)

40- سرکار خانم مهناز چالاکی(ایران)*

41- آقای حمید حمیدی زاده متخلص به همزاد(ایران)*

42- آقای احمد بیرالوند (ایران)

43- آقای محمد جوکار(ایران)*

44- آقای محسن مهرپرور متخلص به مهر(ایران)

45- سرکار خانم اعظم گلیان(ایران)*

46- آقای فرامرز حقگو(ایران)

47- سرکار خانم آرزو پناهی متخلص به باران(ایران)

48- آقای فرید ابدی(ایران)

49- آقای عباس یزدی متخلص به طوفان(ایران)

50- جناب سید حاج فکری احمدی زاده - ملحق(انگلستان)

51- سرکار خانم عشرت جبارزاده متخلص به نجمه(ایران)

52- آقای مسعود جعفرزاده(ایران)

53- آقای علی احمد متخلص به شایق(ایران)

54- سرکار خانم مرضیه اوجی(ایران)

55- آقای ابوذر اولیائی(ایران)

56- آقای رضا محمدی متخلص به شب افروز (ایران)

57- جناب سید ظاهر موسوی (افغانستان)*

58- آقای رضا رضایی متخلص به پرواز(ایران)

59- آقای حجّت الله یعقوبی متخلص به سکوت(ایران)

60- آقای محمد گودرزی (ایران)

61- آقای امیر لالایی(ایران)

62- سرکارخانم مریم وزیری (ایران)

63- آقای طاهر فرجاد(ایران)

64- آقای هادی بیابانی(ایران)*

65- آقای کریم حیدر زاده (ایران)

66- آقای رضا رحیق (ایران)*

67- آقای بهرام آریانفر(ایران)

68- جناب سید امیر موسویان-غروب (ایران)*

69- آقای ظفر صوفی فرغانی (تاجیکستان )*

70- آقای اندر رحمانیان خراسانی ( تاجیکستان )

71- سرکار خانم دکتر ثریا حکیم آوا (تاجیکستان )*

72- سرکار خانم ژیلا راسخ (بلژیک)

73- آقای علی عبداللهی(ایران)

74- آقای ناصر بابایی (ایران)

75- آقای مهدی حشمدار(ایران)

76- آقای سعید چرخچی(ایران)

77- آقای احسان اکابری(ایران)

78- آقای یزدان صلاحی (ایران)

79- آقای عماد بهاری (ایران)*

80- سرکار خانم سمانه هروی (ایران)

81- آقای صادق عماری (ایران)



کتاب « اولین های شعر زلال » محتوایش چیست و چه اهمیّتی دارد؟



کتاب دارای تعاریف و توضیحات دقیق شعر زلال با بررسی هایی جدید به قلم جناب دادا بیلوردی بوده و دو غزل دلنشین از جناب زرین قلمی و جناب رافض در مقام استقبال از زلال، زینتبخش مطلب شده و نگرشی از پروفسور حکیم آوا ( محقق و استاد ادبیات ) در خصوص زلال پایانبخش توضیحات و بررسی ها می باشد. آثار برگزیده ای از عزیزانی که در لیست فوق اسمشان ستاره دار است ، محتوای کتاب را بسیار لذیذتر نموده است.

کتاب « اولین های شعر زلال »،به دلیل دارا بودن اسامی اولین های زلال و آثاری از شاعران کشورهای مختلف در قالب زلال و توضیح دقیق این ژانر جهانی به روش ساده ی علمی و آموزنده، به عنوان غنی ترین منبع در تاریخ ادبیات از اهمیّت شایانی برخوردار می باشد. بنابر این برای شناختن بهتر شعر زلال مطالعه ی این کتاب برای شعر دوستان و محققین ادبی و بخصوص دانش آموزان و دانشجویان عزیز ادبیات در هر مقطعی ضروری به نظر می آید. به عبارتی این کتاب برای کسانی که بخواهند شعر زلال را بهتر بشناسد و از آن لذت ببرند واضح ترین منبع بوده و تامل در ساختار عروضی اش باعث انقلاب در موسیقی و آهنگ سازی و هنر و نظم در دنیا خواهد شد. لذا از اساتید محترم ادبیّات خواهشمندیم که در معرفی این گنجینه مساعدت لازم را عنایت فرمایند.

نیّت ما خدمت به ادبیّات است از دستمان بگیرید







تقدیم نمونه ای از آثار داخل این کتاب :





پیشکش به پروانه ای که آینه خواهد ماند...

(زلال عروضی قافیه دار پیوسته)

شاعر: آقای مهدی یوسفی نژاد - لولی وش (ایران )



درد ، زمین گیر شد

خانه ی عقلم غل و زنجیر شد

آمده ای پاک تر از بارش ِ اشک ِ خـدا

غسل ِ دلت کردم و این آدم ِ تن ، یک شبه ، تطهیر شد

کوچه ی آغوش ِ مرا ریسه شدی با تنت

نور در این کوچه فراگیر شد

خنده ات اکسیر شد



حالم عجب ناب شد

حالت چشمان تو را قاب شد

حال من از حالت چشمان تو حالت گرفت

ماه تـر از مـاه رسیدی و شبـم یکسـره مهتـاب شد

اشک سراسیمه وضو ساخت برای نماز

سینه ی تو مرمر ِ محراب شد

لحظه چه بی تاب شد!



من به کجا می روم


عاشقم از خویش رها می روم

سوخته ام ساخته ام بار ِ دگر خویش را

بـــار دگر، بـــار دگر، بــــاز به دنبال بــلا می روم

باز کنید این در ِ فرسوده ی انسانی ام

بی تن و بی شال و قبا می روم

بی سر و پا می روم







غریبتر بجوش

(زلال عروضی قافیه دار)

شاعر: دادا بیلوردی (ایران)



ستاره شو!

بـه شعرم استعاره شو!

کمی ز پرده ی کنایه دور باش!

به یادم ای دل ِ شکسته،چون هزار پاره شو!

گــذار غبطه هــا خــورد بــــــه زیـــر ابـروانت آبـشارهــا

لبـالـب عـاشقانـه بـاش ازیـن خیــال واژگـون بـه اوج هـا سواره شو!

غـــریبتر بـجـوش تــا مُـذاب سنـگ ِ درد را روانــه کـن!

غـریبتر بسـوز تــا شب ِ بشــر شراره شو!

و بـاز کـن دهـان سـرد بـاغ را

برای لاله چاره شو

بهـاره شو





داری خبر؟!

(عروضی قافیه دار پیوسته )

شاعر: جناب سید ظاهر موسوی (افغانستان)



ای یار من!

ای که تویی دلدار من!

کمتـر رسان بر عـاشقت آزارها

بشنـو نـوای زار من

اشعار من



ای بی خبر!

آتش زدی بر این جگر

در عشق تو من سوختم من ساختم

شبها نخفتم تا سحر

داری خبر؟!





تکریم عشق

(عروضی قافیه دار)

شاعر: آقای دکتراعظم خواجه اف - خجسته (تاجیکستان)



خنده ای تقدیم کرد

لب به لب بفشرد و یک تعظیم کرد

همچـو نـور مـاه شبرو ،سایه، روشن آفـریـد

گیسوان را مشک داد و "جیم" کرد

عشق را تکریم کرد







جام محبت

(عروضی قافیه دار )

شاعر: آقای محمد رسول باوند پور(ایران)



تا كه شدم مست ِ تو

جام ِ محبت زدم از دست ِ تو

شمس خجالت زده شد, چون كه نگاهت نمود

ماهي و بس مفتخرم , گر بشوم چاكر ِ در بست ِ تو

ديدمت و ارتش ِ قلبم , عجبا گشته به تسخير ِ دو پلك ِ كبود

جبهه ي عشق آمده ام تا كه كنم, بود و نبودم به فداي همه ي هست ِ تو

دلكشي و مهوشي و باغچه ي نيشكر اندر دهنت بر سجود

كشته شدم با خم ِ ابروي گهي فوق و گهي پست ِ تو

لعل ِ يمن , طلعتش از گوهر ِ رويت ربود

تركش ِ جادو, رهد از شست ِ تو

باعث ِ پيوست ِ تو

Firdavsi Azam, 13-10-2012 14:35 (ссылка)

Аз ин майхона рафтам

 

Аз ин майхона рафтам


Шикастам кузаву паймона, рафтам


Хавои Чоми Чам дар магзи чонам омадам ин чо


Вале як сурхаки иблис маро гуфто “туйи бегона”,  рафтам


Гурури хамзабонй дар диалм якбора бишакст


Ба мисли гории вайрона рафтам


Шудам девона, рафтам


Аъзам Хучаста

Нигохи ошиконаат

 

Нигохи ошиконаат
Табассуми латифи шоиронаат
Маро ба юмни хукми лахза човидона мекунад
Ва нопадид мешавам зи худ ба зери обшори шонаат
Бахор дар ту ҳак шуда, ба як ишора мекунй
Маро асири лафзи чун таронаат-
Гуломи човидонаат


Аьзам Хучаста

Firdavsi Azam, 07-06-2012 07:41 (ссылка)

Гуфтугуи хонуми Точбахш бо Аьзам Хучаста

در آستانه سالروز معرفي زلال به عنوان قالب و سبك جديد در عرصه شعر و ادب، كتاب «چشمه زلال» اولين كتاب چاپي در اين قالب به قلم اعظم خجسته شاعر خوشكلام تاجيكستان به چاپ رسيد. كتاب با مقدمه دادا بيلوردي شاعر خوشبيان تبريزي آغاز مي شود كه اين مقدمه در حقيقت معرفي زلال به عنوان يك قالب و سبك جديد عالم شعر و ادب مي باشد. مي توان گفت كه اين كتاب يك راهنماي خوب براي آن دسته ازعلاقمنداني است كه مي خواهند در سبك زلال قلم خودرا امتحان كنند.خواننده ي «چشمه زلال» بعد از آشنايي با قالب و سبك زلال، به زلال هاي آقاي خجسته مي رسد كه تعدادشان 40 مي باشد. اولين زلال شعري با نام «معراج» و زلال چهيلمين «شب قدر» است. اين همه بدون اغراق خواننده را به انديشه وا مي دارد و همين احساس كنجكاوي اين نيز حقيررا مجبور كرد به مولف كتاب رجوع كنم.در يك تماس تلفني از آقاي خجسته خواهش كردم به چند سوال در اين زمينه پاسخ بدهند. ايشان لطف كردند و پذيرفتند. بعد از آن كه چند باراين مكالمه را گوش كردم، تصميم گرفتم فشرده آن را در اختيار دوستان در كوچه شعر نو قرار دهم. آقاي اعظم خواجه اف (خجسته) از اعضاي فعال شعر نو هستند و براي اين كوچه جاي افتخار است كه نخستين كتاب در سبك زلال متعلق به قلم عضو اين كوچه با صفا است.
و اينك پرسش و پاسخي كه با آقاي خجسته داشتم:
- بفرماييد كه ايده چاپ كتاب چه گونه پيدا شد؟
- در اول قصد چنين كاري را نداشتم، منتظر بودم تا به اصطلاح تكليف اين سبك مشخص شود و صاحب نظران و پژوهشگران ابراز نظر كنند.اما جدا از اين، زلال به من خيلي خوش آمد، زيرا در برابر آن كه دست شاعررا باز مي گذارد، تكاليفي نيز براي شاعر تعيين مي كند و به عروض پايبند است.به بيان ديگر هم به شاعر امكان مانور مي دهد و هم وادار به رعايت مقررات وي‍ه اي نيز مي كند.شاعررا به كوتاه بياني دعوت مي كند، تا انديشه ي خودرا در يك قالب هم در ظاهر و هم در مضمون زيبا و دلنشين، بيان كند. روز 3 بهمن 1388 من اولين زلالم را با نام «زلال انديشه» انشا و روز ديگر در انترنت منتشر كردم. و همين طور مي نوشتم و هر بار از آقاي دادا، دوست خوبم كمك مي گرفتم. بعد از سفر به تاجيكستان در تابستان گذشته، مشاهده كردم كه تعداد كثيري از شاعران جوان و حتي با سابقه، به زلال علاقه پيدا كرده اند، اما منبع به خط سريليك در اختيار ندارند، تا بيشتر آگهي پيدا كنند.آن وقت بود احساس كردم نياز به كتابي در اين زمينه وجود دارد.البته قبل از اين همه دوست و همكارم بهروز ذبيح االله، از شاعران و پ‍وهشگران صاحب نظر تاجيكستان مرا ترغيب به زلالنويسي و چاپ كتاب كرده بود. با دوست گرامي جناب دادا تصميمم را در مورد چاپ كتاب در ميان گذاشتم. همين طور «چشمه زلال» ظهور كرد و دارد جاري مي شود.
- چرا «چشمه زلال» و چرا چهل زلال؟
- زلال اصولا از چشمه منشا مي گيرد و ديگر اين كه در روستاي «خودگيفِ سايه» زادگاه بنده چشمه اي با نام «چشمه ي شاعر» است، كه همه ساله در بهار فقط چند روز جاري مي شود و روايت مي كنند كه هر كس از اين چشمه بنوشد، شاعر مي شود. واژه ي «چشمه»- را از اين جا گرفتم و وا‍‍‍ژه ي «زلال»- را از ايران.اما «چل» منشا متعددي دارد و فقط هميت را مي گويم كه «چله نشستن» مسير تعالي در برخي سلوك است و «زلال» بايد كمال يابد.من قبول دارم كه در اين مجموعه شعرهاي بنده هرگز نتوانسته اند توان و ظرفيت هاي «زلال» را معرفي كنند.اين كتاب يك راهنما براي ديگران، به ويژه در تاجيكستان است.
- از قالب زلال استقبال چندان گرمي به عمل نه آمد، گذشته از اين برخي شديدا آنرا محكوم كردند. فكر مي كنيد ورود كتاب شما به بازار چه پي آمدي خواهد داشت؟
- من تقريبا همه نظرات منتشره در سايت «شعر نو» در مورد زلال را خواندم.اين جا وظيفه ام مي دانم از جناب آقاي صادقيان براي مطلبي كه باب بحث در مورد شعر زلال را باز كرد، تشكر كنم.ميدانيد، براي من مهم نيست اين سبك از طرف كه ابداع شد، كه آنرا معرفي كرد. يعني بنده هيچ پيوندي به جز تماس انترنتي، با آقاي دادا ندارم.ما دوستيم، همچنان كه با بسياري از اعضاي اين كوچه دوستم.من در مطالب منتشر شده طوست افراد مختلف در مورد «زلال»، نظري كه از مسير منطق، منصفانه و با دليل هاي علمي ارائه شده باشد، نديدم.برداشتم اين است كه نفي زلال بيشتر به روابط بين افراد برمي گردد.به بيان ديگر، اين جا كاربرد حكمت «منگر كه مي گويد، بنگر چه مي گويد»، به گونه ي ديگر بود:»بنگر كه مي گويد، منگر چه مي گويد».البته هر كس در بيان ديدگاه مختار است، ولي نبايد زحمت ديگران را ناديده گرفت و با گفتن اين كه: «چند نفر كه زلال مي نويسند، حرفي براي گفتن ندارند»، ديگران را محكوم كرد.اين حرف را عمدتا آن عزيزاني گفتنمد كه هنوز يك غزل يا رباعي و بيت در قالب قافيه نگفته اند و با سر هم چيدن واژه ها كه گاهي از ديگران «كپي» مي كنند، به اصطلاح شعر مي نويسند. يا اين كه با كار گرفتن از كلمه و عباره هاي «مدرن»، «غزل مدرن» خلق مي كنند. كاري ندارم، اما محكوميت هارا قبول ندارم.اين همه تقريبا تكرار سرنوشت نيما و سپهري است. بعدا ديدم كه منتقدان يوشيچ از اصلي ترين پيروان او شدند.مي گويند: زلال قالب نيست! وقتي اين قالب وجود دارد، آيا مي توان گفت كه «نيست»؟من حاضرم همه انتقادات سازنده را بپذيرم و براي اصلاح خود تلاش كنم و همين انتظاررا نيز دارم.
- آينده «زلال» را چه گونه مي بينيد؟
- من مطمئينم زلال رشد خواهد كرد.شايد امروز برخي موانع مصنوعي در اين مسير وجود دارد، اما آنهايي كه «زلال» را انكار مي كنند، مادام العمر نيستند، بلاخره وجدان هاي بيدار وارد عمل خواهند شد. از تاجيكستان خبر رسيد كه در استان «سُغد»، زادگاه كمال خجندي محفل «زلال» تاسيس شده و علاقمندان اين قالب را مي آموزند. در آينده ما بيشتر شاهد چنين رويداد ها خواهيم بود.
- از شم امتشكرم كه وقت خودرا در اختيار بنده قرار داديد.
- سلامت باشيد. بار ديگر از همه عزيزان خواهش مي كنم نظرات خودرا در مورد كتاب اين عضو كوچك «شعر نو» ارزاني دارند.

http://shereno.com/

Firdavsi Azam, 07-06-2012 07:27 (ссылка)

Ошнойи бо зулол




Алокамандони шеьри зулол метавонанд бо сар задан ба линкхои мазкур аз зулолхои нобу хондани ва хамчунин усулу кавонини шеьри зулол бахраманд ва бохабар бишаванд.

http://khojastaroy.wordpres...
http://zolal-khojasta.blogf...
http://chashmaizulol.persia...
http://firdavsiazam.eto-ya....

Firdavsi Azam, 07-06-2012 07:15 (ссылка)

Аруси орзуи ман


Аруси орзуи ман
Бахор омад, биё раксида суи ман
Биё, дар бехудй бо накхати гулхо биомезем
Ки аз атри мухаббат пур шавад боги чавонихо ба куи ман
Биё, то интиком аз сарнавишти хеш бистонем
Шавад бикшода огушат ба руи ман
Ва лабхоят сабуи ман


A'zam Khujasta


Бо салом ва ташаккур аз таваччух ва алокаи Шумо чаноби Кодиршои Мурувват ба шеьри зулол!
Мо дастандаркорони ин пойгох чихати саривакт нашр нанамудани зулолхо аз шумои бузург пузиш металабем ва барои чуброн як зулоли тозаву тарро аз чаноби Хучаста такдими шумо мегардонем.
Муваффак бошед.


Дархост ба окоёни Зулолнавис

Банда аз мудате ба шеърхои саликаи Зулол алока пайдо карда ва  Чашмаи Зулолро муратаб мехонам. Тайи чанд мох боз дар торнамо ашъори тозаи зулолнависон ба мушохида намерасад. Агар чунин шеърхои чадиду ноб мавчуд аст аз дастандаркорон хохиш дорам онр барои алокамандони торнамо пешниход созед.
Бо ташаккур, Кодиршои Мурувват, Бишкек , Киргизистон.

Firdavsi Azam, 20-02-2012 11:37 (ссылка)

Касам бар гул...


Касам бар гул


Касам бар нуктаю тирею  вергул



Аз ин имло дигар бо ман магу харфею эроде



Ки корам мешавад печидаву мул



Мисоли нул (о)


f.a

Firdavsi Azam, 16-02-2012 12:29 (ссылка)

Зулоле аз Зафари Суфи

Зулоле аз Зафари Суфи

Нур нест
Шавқ неву шур нест
Коваро дигар ҳама аз ёд бурд
Пири роҳе, сарбаланде, саркашеву зур нест
Бо чунин ҳол интиҳо ҳам дур нест
Гарчи ин чо гур нест
Нур нест


Firdavsi Azam, 16-02-2012 12:25 (ссылка)

Кош рузе...


Кош рузе як нафар
Гул кунад ёди манаш дар калбу сар
Чойи манро холи бинад дар миёни ошикон
Шеьри ман хонад ва гуяд бехабар:
Дар кучойи, рахгузар?



کاش روزی یک نفر

گُل کند یاد منش در قلب و سر

جای من را خالی بیند در میان عاشقان

شعر من خواند و گوید بی خبر:

در کجایی، رهگذر؟




Аъзам Хучаста

Нафс


Ман икромам.
Зи нафси банда бадномам.
Шифохи гах-гахе руйи забон, аммо
Нихон дар калби хар як бандаву дар дида гумрохам.
Маро дар ёдхо кай мекунанд чое,
Агар биспурда анчомам,
Ки  ман хомам.

Башорат

Эй дидаам,
Дар хоби ноз афтидаам.
Бо илтифоти зиндаги ин  пардаро,
Аз зулмати шаб то сахар дар руйи дил пушидаам
Аз чашмахои гачзи дил намро басе,
Дар сина чаконидаам.
Хобидаам.

Firdavsi Azam, 22-01-2012 10:30 (ссылка)

آسمـان مـ&#15

آسمـان مـال مـن است

هر کجـایـی کـه روم خـود وطـن است

چـه تـفـاوت کــــه مـن از اهـل کـجا آمـده‌ام!؟

مگـر ایـن آگهـى از خـویـشتـن است؟

این چه حرف و سخن است؟


فردوس اعظم

Firdavsi Azam, 22-01-2012 09:28 (ссылка)

Ишқро ёрона кард

Гесувонро шона кард
Лашкари шаб"ро савори шона кард"
Чашмҳоро бода доду зулфҳо бар бод дод
Бехудонро бар худ овард, зоҳидонро сокини майхона кард
Бонуи болобаланд бо чакмаю шалвори танг
Зиндагиро ҳамчу дар роёна кард
Ишқро ёрона кард


Firdavsi Azam, 22-01-2012 09:26 (ссылка)

Ин хиёнатпешаҳо

Ин хиёнатпешаҳо
Душмани озодии андешаҳо
Дар тану шохи дарахти худшиносї мезананд
Ҳар замон аз чорсў бас тешаҳо
То бихушкад решаҳо
ظفر صوفی فرغانی


Firdavsi Azam, 22-01-2012 09:24 (ссылка)

Он яке гуфто:"зулол

Он яке гуфто:"зулол
Хаст як сабки хашину родикол
Бояд онро аз харими шеъри мо ихроч кард
То шавад зиндонй дар гудоли тору тангу сарди либерол".
Ин ки як шоирнамо хасту хасуду кинатузи бадсиришту бадманиш
Мефитад бо хирсу бадхохии худ дар каъри гирдоби завол.
Лек ин сабки "зулол"и човидон то бекарон
Мегушояд суи кулла парру бол
Меравад суи висол

Хиёнат

Маро бегона месози,
Ту гуйё бекасу бехона месози.
Ки шаб дастам гирифта аз дари ин хона мебурди,
Хавасхои маро пеши маху исторахо афсона месози.
Чароги зулмати шаб мешавад ин дил хамон лахза,
Агар аз холи ман дурдона месози.
Абад девона месози.

Интизор

                   Хамин рузои нотамом,
             Шикаста сабру токати моро чу чом.
      Ба бори гуссаву гаме, ки дил даруни ман пур аст.
             Зи хоб дидаро хамекунам харом..
                  Ва меравам ба субху шом.
                                                                                                   Машки шеъри Зулол.

Firdavsi Azam, 02-12-2011 10:45 (ссылка)

НАМО ВА НУМӯИ САБКИ ЗУЛОЛ

Аз он рӯзе, ки шеъри Зулол ба олами адабиёти муосири форсӣ ворид шуд чанд мудат гузашт. Сабки шеъри Зулол дар арсаи адабиёт ҳаводорони худро пайдо кард ва пайравонашро низ. Имрӯз бармало аст, ки шоирони порсигӯ аз мамолики Эрону Афғонистон, Тоҷикистон, Озорбойҷон, Арабистон ва соири давлатҳо дар ин сабк эҷод мекунанд.

Ҳамчунин бояд ёдрас шуд, ки моҷарои Зулол ҳам дар ин фурсат ба пеш омад ва чунин даъво низ ба миён гузошта шуд, ки сабки шеъри Зулол дархури адабиёти муоиср шуда наметавонад ва агар қобили қабул ҳаст чизе беш аз қолаби тоза нест.

Воқеан, сабки зулол бо баробари дар ҷаҳони адабиёт зуҳур карданаш аз ҷониби бештари муҳаққиқони Эрон мавриди интиқоди шадид қарор гирифт. Ва яке аз мухолифон бар ин сабк шоир ва мунаққиди эронӣ Сайидсулаймонпури Урумӣ буд, ки зимни як нақди шадид сабки навзуҳуркардаи зулолро дар «Сомонаи шоирони порсизабон» қобили қабул надонист ва андешаҳо ва қавоиди бар ин сабк ихтисосёфтаро лағв кард. Ин шоири эронӣ иддао дорад, ки ҳудудан бисту чанд сол пеш ин ибтикор тавассути шоире ба номи Муҳаммади Фардин (1315–1389 ҳиҷрӣ) дар бархе анҷуманҳои адабӣ матраҳ шуда аст, ки гуё баъдан тавзеҳоти фаннияшро дар китобе бо номи «Оҳанги ишқи пуё» мунташир сохтааст. Муҳаққиқ Урумӣ ин қолабро як сабки ҷадид нахонда иддао дорад, ки қолаберо, ки Абулфазли Додо «Зулол» номидааст, аз тарафи Муҳаммади Фардин бо номи «Оҳанг» қаблан суруда шуда буд.

Саидсулаймонпур таъкид бар он дорад, ки «ҳар қоалби қадимӣ ё ҷадид, ки мӯҳтавои заиф ва такрориро дар забони заиф ироа диҳад роҳ ба ҷое намебарад». Комилан дурст аст. Новобастa аз он ки дар кадом қолаб шеър эҷод мешавад, ғазал, қасида, рубоӣ, шеъри сапед ва нимоӣ, ҳамзамон зулол агар мӯҳтавои ғанӣ ва забони нобу олӣ надошта бошад, ҳеҷ гоҳ раҳ ба дили хонанда намеёбад ва дархури ниёзҳояш низ наметавонад бошад. Он баҳсе, ки дар ибтидо перомуни ҳамчун сабки тозаи адабиёт пазируфта шудан ва ё нашудани шеъри зулол ба миён омад муҳаққиқинро ба ду гурӯҳ мушаххас кард, ин ҳам мувофиқон ва мухолифони сабки ҷадид буданд. Мухолифони чун сабки тозаи адабиёти пазируфта шудани шеъри Зулол баронанд, ки Зулол дар хушбинонатарин ҳолат идао як қолб аст на эҷоди як сабк.

Ва аммо мувофиқон умеду бовар бар ояндаи неки Зулол доранд дар пазиро ва омӯзиши ин сабки тозаанд. Минҷумла бунёдгузори сабки ҷаҳонии «Зулол» Абулфазли Додо бар ин нақди усулии ҷаноби Сасидсулаймонпур посух навишта ва дурустию саҳеҳии ин сабкро бо истидлолҳои илмӣ ба исбот расонд Додо мӯътақид аст, ки «Агар дар ҷаҳон сабки адабие ироа шавад, ки бештар аз се нафар (донишмандон) амалан аз он сабк ҳимоят кунанд, пас он сабки муваффақ аст»

Додо қайд мекунад, ки аз таваллуди чунин як сабки ҷадид ифтихор бояд кард ва набояд ба он мухолифат кард.

Имрӯз теъдоди зулолсароён ва шумори он шоироне, ки бар ин сабк шеьр менависанд ҳар лаҳза дар ҳоли афзоиш аст ва ба тадриҷ зулолсароёни афғонию эронию тоҷик дар ҳоли зуҳур карданаст. Имрӯз дар ҷаҳон беш аз 200 нафар бо ин сабк шеър месароянд. Абулфазли Додо Билвердӣ, Марзия Хадир, Яздон Салоҳӣ, Маҳди Гурони Уримӣ, Тоҳира (Митро) Араб, Мухаммадрасули Бовандпур, Алиризо Азимӣ, Масъуди Ҷаъфарзода, Гита Тоҷпахш, Муҳаммади Ҷаҳонгирӣ, Сайид Сайиди Миртолибӣ, Беҳзоди Чаҳортангӣ, Марзия Авҷӣ, Маҳди Юсуфинажод (Луливаш), Ҳамид Ҳамидзода (Эрон), Сайид Мустафои Сойис , Фахими Орин, Карим Ҳайдарзода (Солик ), Сайидзоҳири Муссавӣ (Афғонистон), Аъзами Хуҷаста, Забеуллоҳи Сафо, Зафар Суфии Фарғонӣ, Абдулвоҳиди Зевар, Фирдавси Аъзам, Андар Хуросонӣ, Икроми Пулодӣ Фарзонаи Зарафшони шоироне ҳастанд, ки сабки ҷадидро хуш пазируфтанд ва бо камоли ҳунарварӣ зулолҳои ноб эҷод мекунанд.

Пас, ин ду сол ба Зулол чӣ дод ва ба мувофиқону муқобилонаш барои будан ва ё набуданаш чун сабки шеърӣ чӣ далоиле ба бор овард?

Мехоҳем инҷо танҳо ба як иддао такя бикунем ва ба ин пурсиш посух биҷӯем, ки оё сабки Зулол метавонад мӯҳтаво ва забони ноб дошта бошад, яъне хешро аз чунин хулосаҳо, ки «ҳар қоалби қадимӣ ё ҷадид, ки мӯҳтавои заиф ва такрориро дар забони заиф ироа диҳад роҳ ба ҷои намебарад»-дифоъ кунад.

Бо ҷустуҷӯ дар ин маврид таваҷҷӯҳ намудем ба ашъори чанд зулолгуёни Эрону Афғонистон ва Тоҷикистон.

Аксари аҳли таҳқиқ бар ин назаранд, ки шеъри нав аз шеъри суннатӣ, ки имрӯз дар адабиёти муосир чун сабкҳои маъмулии шеърӣ шинохта шудааст бо мухтассоти забонӣ, фикрӣ ва адабии хеш тафовут дорад. Сабки зулол чӣ?

Мувофиқон ва зулолсароён хасоиси куллии сабки ҷадид «Зулол»-ро бад-ин гуна мешиносанд ва чунин таъриф кардаанд: «Шеърест, бо тӯли вазни зина ба зина, ки ба таври мусовӣ аз кам шурӯъ шуда ва дар кам низ ба итмом мерасад. Ин навъи шеър дорои 5 ило 11 сатр мебошад. Аз лиҳози вазн ба тӯлонитарин сатр, ки сатри миёна ё қалби шеър мебошад, «сатри модар» ва сатрҳои атрофи онро «сатрҳои қарина» мегӯянд. Зулол дорои ду навъ (арӯз ва озод) аст, ки ҳар кадом барои худ усул ва таърифҳои хоса доранд. Ба таври кулли «Зулол»-ро ба чаҳор навъ тақсим кардаанд, ки а) Зулоли арӯзи қофиядор, б) Зулоли арӯзи бидуни қофия, в) Зулоли озод, г) Зулоли пайваста аз шумори онҳост.

Зулолшиносон таъкид бар он доранд, ки дар ҳар чаҳор навъи фавқ қонуни куллии Зулол муроот мешавад, лекин байни ҳам тафовут доранд ва ин фарқиятҳоро бадин гуна шарҳ додаанд.

-дар зулоли арӯзи қофиядор вазн бо оҳанги мусиқиёии равони арузӣ пеш меравад ва аз қофия ба тавре ҳисоб шуда истифода мешавад. Бадин тартиб, ки ду сатри аввал ва ду сатри охир дорои қофия ва бақияи сатрҳо як дар миён дорои қофия мебошанд.

-дар зулоли арӯзи бидуни қофия вазн бо оҳанги мусиқиёии равони арӯзи пеш меравад, аммо шоир муқайад ба қофия нест, метавонад аслан истифода накунад ва ё дар ду се сатр ба унвони орояи адабӣ ҷиҳати зебоӣ ба кор бубарад.

-дар зулоли озод аз оҳанги равони арӯзи барои сатрҳо истифода намешавад ва мусалламан радиф ва қофияе ҳам даркор нест.

-дар зулоли пайваста ду ё чанд зулол пушти сари ҳам дар як мазмун навишта мешаванд. Ба иборате, агар дар як мавзуе ду ё чанд зулол дар як навъ таърифшударо зери ҳам карор диҳем, ба он зулоли пайваста мегуянд. Дар ин ҳам тамоми сатрҳои қарина ва сатрҳои модар бо ҷуфтҳои ҳамтирозашон дар як вазн ва оҳанг ва ё дар як андозаи ҳиҷоӣ буда, ин худ се навъ мебошад:

а) зулоли пайвастаи арӯзи қофиядор

б) зулоли пайвастаи арузи бидуни қофия

в) зулоли пайвастаи озод

Ин муҳимтарин вижагиҳоест, ки бояд шоири зулолгӯ дар эҷоди Зулол риоя бикунад.

Шоирони зулолгӯ талош доранд, ки ин сабки тоза дар адабиёти муосир асолати воқеии шеърро ба ҷо оварда тавонад. Ва пайравони ин сабки шеърӣ новобаста аз баҳсҳои аҳли назар дар ин сабки нав эҷод мекунанд ва аксаран зебо ҳам эҷод кардаанд. Чунончи шоири тоҷик Беҳрӯзи Забеуллоҳ мегӯяд:

Зулолро дуруд

Хурӯши чашмаи гулобро дуруд

Фурӯғи шеьри ошиқони офтобро дуруд

Камоли маьниву фасоҳату балоғати сухан турост

Ба шеьри шоири замона-инқилобро дуруд

Зулоли сода, бениқобро дуруд

Зулоли нобро дуруд

Ҷанбаҳои ҳунариву вижагиҳои сабкии шеъри Зулол ва бурду бохтҳояш дар давоми ду соли ҳастӣ дар арсаи адбиёти порсӣ таваҷҷӯҳи моро бештар ба худ кашид.

Омӯзиши мо низ дар қадами муқаддамотӣ буд барои шинохти воқеии ин сабк ва ҷустуҷӯи зебоиҳову маҳорати ҳунарии шоирон.

Додо Белевердӣ қайд мекунад, ки шеъре, ки Зулол бошад, аз дур мушаххас аст ва маълум мешавад, ки на аз сабкҳои клоссик аст ва на нав. Ин аз он аст, ки шеьри Зулол дорои навиштори хос, баёну забони хос ва дорои ритми мусиқиёии хос ва мунҳасир ба фард мебошад. Ба иддаои ин шоири эронӣ «он чӣ зулолро аз дигар шеърҳои муосир ҷудо мекунад доштани қолаби беназир ва қонунманд будани он аст ва ҳатто баррасии қолабаш аз сохтори берунӣ ва назм низ аз дигар шеърҳо фарқ мекунад. Бинобар ин шеъри Зулол наметавонад зермаҷмӯъаи сабкҳои дигар қарор гирад. Ва сабке ҳаст комил ва таърифшуда» (чашмаи зулол)

Пас шоирони зулолнавис аз ин сабке, ки забони хос ва навиштори вижаро тақозо дорад чигуна ҳунарварӣ намудаанд. Дар ин пажӯҳиши шогирдонаи хеш бештар дунболи ҳамин пурсиш будем, ки « Зулол дар арсаи адабиёти имрӯз чӣ дастовардеро ба пай овард ва чӣ кам дошт? »

Имрӯзҳо зулолҳои Абулфазли Додо Билвердӣ аз намунаи беҳтарин ин сабки тоза шинохта шудааст. Шоири тозагӯ дар зулоли «Fарибтар биҷӯш» чунин таасовири маъниро бо андешаҳои шоирона ба қалам мекашад ва мегӯяд:

Ситора шав

Ба шеърам истиора шав

Каме зи пардаи киноя дур бош

Ба ёдам, эй дили шикаста чун ҳазорпора шав

Гузори губтаҳои хурд ба зери абрувонат обшорҳо

Лаболаб ошиқона бош, аз ин хаёли вожгун ба авҷҳо савора шав

Fарибтар биҷӯш, то музоб санги ҷӯшро равона кун

Fарибтар бисӯз, то шаби башар шарора шав

Ва боз кун даҳони сарди боғро

Барои лола чора шав

Баҳора шав

Дар ин зулол нахустин падидае, ки хонандаро мутаваҷҷеҳ мекунад мусиқияти калом аст, ки дар натиҷаи риояти қавонини сабкӣ ироа шудааст. Ҳамин мусиқият хонандаро ба сӯи маънии шеър мекашад ва ба василаи шакли зоҳирӣ хонанда ба шакли зеҳнии навиштор таваҷҷӯҳ мекунад. Ошноии хуб бо қавонини сабкӣ ва мусиқияти калом, ки шоир бо он хуб мусаллаҳ аст, аз интихоби вожаҳо дар зулоли фавқ бармалоъ аст. Метавон гуфт, ҳуруфи «Ш» занҷираи пайвасткунандаи савтияти ин Зулол аст.

Мусаллам аст, ки бадеияти шеър, ҷанбаъҳои ҳунарии он – сабки бадеӣ, қонуниятҳои жанрӣ, ритму оҳанг, образнокии сухани бадеӣ аст. Таҳқиқу баррасии ҷанбаъҳои ҳунарии шеъри Зулол ковишҳои амиқу дақиқро тақозо дорад, зеро он ба асоси рушду такомули Зулол ба нерӯманд шудани ҷанбаъҳои ҳунарии шеър тавъам мебошанд. Зимнан бояд гуфт, ки офариниши шеър танҳо мазмуни олӣ кифоят намекунад ва гарчанде асоси шеър маънӣ аст, баёни зебову муассири мӯҳтаво зарурати шеърист. Ин зарурати шеърӣ пеш аз ҳама тасвири хаёл ва забони шеър аст. Албатта, таваҷҷӯҳ ба бадеияти шеър дар адабиётшиносии муосир бесобиқа набуд ва ин ҳунар аз адабиёти чандҳазорсолаи мо об мехӯрад.

Ва сабки тозаэҷоди зулол низ аз ин ҷанбаъ шодоб аст, дар ин зулол Дода Белевердӣ, ин корбурди ҳунариро густариш дода, маънии бикрро дар тасвири ноб ғуҷоиш медиҳад ва мегӯяд: «Гузори губтаҳои хурд ба зери абрувонат обшорҳо; Лаболаб ошиқона бош, аз ин хаёли вожгун ба авҷҳо савора шав». Ба ин василаи тасвир хонанда аз гузори губтаҳо и тасвири шоир лаболаб ошиқона мешавад, ки ҳадафои воқеии шоирам аз тараннуми ин зулол дар баҳорона намудани аторофиён аст. Таркибҳои воқеан шоиронаи «Гузори губтаҳои хурд», «ба зери абрувонат обшорҳо», «даҳони сарди боғ», «Барои лола чора шав» дар таъмини бадеияти суруда саҳми бориз доранд.

Риояти мушаххасоти сабкӣ барои баёни мӯҳтаво ва ба корбурди ҳунармандона аз васоили тасвирсоз- санъантҳои бадеӣ халале эҷод накарсдааст. Яъне, мӯҳтаво дар қафаси қолаб зиндонӣ нест, бал созиши зебои шакли зеҳнӣ ва зоҳирии суруда эҳсос мешавад.

Дар зулолие дигаре, ба унвони «Хакро бичин» (зулоли арузи пайвастаи қофиядор) Додо хеле шоирона мегӯяд:

Эй боғбон

Бархез аз хоби гарон

Об аз гулуи наҳр мерезад ба чоҳ

Раҳме барои ғунчаҳои ошиқи ширинзабон

Инак ту бели ишкро бар даст гир

Бозуи дил кун имтиҳон

Бархез, хон!

Дар ин зулол бар иловаи он ки шоир мушахассоти сабкиву адабиро риоят намудааст ба баррасии мавзуи иҷтимоъ мепардозад ва хулосаҳои хешро шоирона бозгӯ мешавад. «Бозуи дил кун имтиҳон; Бархез, хон!» «бели ишқ», «бозуи дил» тасвриҳои тозаву нобанд ва таъмингари поэтикаи мудерн.

Зимнан нақди зулолои зулолсароёни се кишвари ҳамзабон моро барон андеша наздик бурд, ки иддаои баъзе аз мунаққидон «ки дар чунин нигоштаҳо умумигӯӣ, сухани содда зиёд буда, онҳо замони муайян надоранд ва шоироне, ки дар ин қолаб эҷод мекунанд, суханваранд то ҷое, ки шоир» чандон ба ҳақиқат рост намеояд. Албатта, ҳастанд зулолҳое, ки чандон дархури ниёзҳои хонанда ва адабиёт шуда наметавонад ва шоир дар эҷоди зулол побанди қафаси қавонини сабкӣ мегардад, аммо ин далел наметавонад бар ҳузури сабки зулол хати батлон кашад, зеро чигунагии офариниш дар сабкҳои гуногуни шеърӣ ба маҳорати ҳунарии шоирон алоқаманд аст, на ба риояти қонуни матраҳшуда. Ва ҳамчунон мо наметавонем ба иллати хуб суруданашудани чанд зулолои омӯзишӣ зулолҳои воқеан шоирона ва дархури адабиётро аз маъди назар дур созем.

Шоири тоҷик Аъзами Хуҷаста аз аввалин нафароне аст, пас аз Додо Белевердӣ ба истиқбои сабки Зулол оғӯш боз кард. Ин шоири тоҷик зиёд талош дорад, ки дар қолби Зулол андешаҳояшро ба тасвир ҳамонгуна ҳунармандона ва шоирона ба қалам диҳад, то Зулол низ рисолати шеърро ба ҷо оварда тавонад. ӯ мегӯяд:

Шоири шеъри зулолам

Ҳарфҳою вожаҳоям шарҳи ҳолам

Мисраҳоям обшорон, ҳар ҳичо чун мавҷи об

Байтҳои зина -зина ҳам вучудам ҳам заволу ҳам камолам

Нек бингар, шеъри ман чун акси дил ё қатра аст

Яъне ман дур аз фазои қилу қолам

Посухи садҳо саволам

Аъзами Хуҷаста, кӯшиш дорад паи иҷрои рисолати воқеии сабки ҷадид бошад. ӯ дар шумори шоироне аст, ки тавониста дар шеъри Зулолаш ҳис ва андешаи шоиронаро созиши зебову хуб диҳад.

Воқеан, агар мутаваҷҷеҳ шавем шеъре навиштан дар қолаби зулол ва ба хусус навъи арӯзӣ кори чандон осон нест ва диду назар ва истеъдоди ҷудогонаро тақозо мекунад, ки

Гиряҳо ханда шуданд

Ашкҳо ахтари рахшанда шуданд

Чини пешони уту шуд зи насими нигаҳат

Ҳарчӣ ожанг ба рухсори ҷабин буд, ҳама ранда шуданд

Оре, оре, зи қадамҳои Ту дар олами ишқ

Орзуҳои дилам зинда шуданд

Маҳи тобанда шуданд

Дар зулоли мазкур андешаи маъмул бо диди мудернӣ омезиш ёфта, шоир тасвирҳои нобро эҷод мекунад. Воқеан, дар адабиёти классикиву муосир тасвири «гиряҳо ханда шуданд» зиёд ба чашм мехӯрад, аммо Аъзами Хуҷаста дар коргоҳи хаёли хеш ин тасвирро ҷилои мудернӣ бахшида, идоматан мегӯяд: «Чини пешони уту шуд зи насими нигаҳат//ҳарчӣ ожанг ба рухсори ҷабин буд, ҳама ранда шуданд» ва ингуна тахайюл ва офариниши тасвир башорат аз диди нави шоир аст. Ду мисраи мазкурро мисраи калидии тасвир дар зулоли мазкур шинохтан лозим аст. Меҳвари тасвири зулол -андешаи тоза дар мисраъҳои «Чини пешони уту шуд зи насими нигаҳат//ҳарчӣ ожанг ба рухсори ҷабин буд, ҳама ранда шуданд» гунҷоиш ёфтааст.

Шеърияти шеър яъне, созиши ҳис ва андеша пеш аз ҳама бурди ин Зулол аст. Қайд гардид, ки чигунагии ҷанбаъҳои ҳунарии шеър пеш аз ҳама ба иқтидори ҳунарии ҳар шоир сахт марбут аст. Ва зулоли зер бо номи «Қанд мехоҳам» аз ҳамин дид ва ҷаҳони ҳунарии шоир бозгӯ аст.

Лабат ку? Қанд мехоҳам

Гаминам, нозанин, лабханд мехоҳам

Забонатро макун чун барги истеҳзо арусаквор

Ки ман баҳри тамос бо қалби ту симкартаи ҳушманд мехоҳам

Мазан қайчӣ ба гесӯят, ки гар ҷабри ту боло шуд

Барои куштани худ банд мехоҳам

Ва бо пайванд мехоҳам

Ин Зулол бо он ки ҳамаи хасисаҳои сабкиро риоят мекунад бархурди вижае аз ҳунари нигорандагии шоир ва диди мудерни ӯ гирифтааст. Савтият ва поэтикаи сурудаи мазкур низ зеҳни хонандаро навозиш мекунад. Шакли зоҳирӣ ва зеҳнии мӯҳаво ба ҳам павасти зебо ёфтааст. Сатри модар низ аз тасвири модерн сероб аст. «Ки ман баҳри тамос бо қалби ту симкартаи ҳушманд мехоҳам». «Симкарти хушманд» маъмултатарин симкорте аст, ки дар Эрон мавриди истифода қарор дорад. Ва пайдост, ки симкортро ҷомеа барои тамос истифода мекунад ва ҳамин фановарии замонро шоири муосир ба тасвири Зулоли хеш мекашад ва мегӯяд «баҳри тамос бо қалби ту» «симкартаи ҳушманд мехоҳам». Ин тасвир мӯҳтаворо муассир ба ҷилва додаст.

Ҳамнгуна тасвири ҷолибу дар зеҳн монданӣ дар зулоли «Артиши қалб»-и шоири иронӣ Муҳаммадрасули Бовандпур хонандаро бо ҷозибаҳии тасвириаш мафтун мекунад:

То ки шудам масти ту

Ҷоми муҳаббат задам аз дасти ту

Шамс хиҷил гашти парешон ва нигоҳат намуд

Моҳиву бас муфтахирам гар бишавам чокари дарбасти ту

Дидамату артиши қалбам аҷабо гашта ба тасхири ду пилки кабуд

Чабҳаи ишқ омадаам то ки кунам буду набудам ба фадои ҳамаи хасти ту

Дилкашиву маҳвашиву боғчаи найшакар андар даҳанат бар суҷуд

Кушта шудам бо хами абрӯи гаҳе фавқу гаҳе пушти ту

Лаъли яман талъаташ аз гавҳари рӯят рабуд

Таркиши ҷоду равад аз шасти ту

Боиси пайвасти ту

Тасовири дилпазири мисраъҳои ин Зулол бемуҳобот метавонанд аз тавонмандии сабки ҷадид дифоъ кунанд. Агар ба ин Зулол мутаваҷҷеҳ шавем ба бовар метавонем, ки ба ояндаи неки ин сабк ҳадс занем. Фақат ҳамин мисраъ «Дилкашиву маҳвашиву боғчаи найшакар андар даҳанат бар суҷуд» метавонад бозгӯи паҳно ва имконоти ҳунарварӣ дар ин қавонини тозаи шеърӣ бошад.

Яке аз зулолҳои ҷаноби Маҳдии Юсуфинажод (Луливаш) ба номи «Шоирам кардӣ» низ намунаи широнатарин зулол аст:

Фазойи зеҳн ,ошӯб аст

Нигоҳи мунтазир ба ҷода маслуб аст

Тарак нишастааст бар сутуни сабри ман бону

Чи фикр кардаӣ, ки сабри аюб аст?

Бирас, ки буданат хуб аст


Fазал ғазал дуо кардам

Зулоли шеьр назри лаҳзаҳо кардам

Сапед то сапеда рух ба рух дахил шуд бар моҳ

Бубин кабӯтаронаваш чихо кардам

Ба шеьр иктидо кардам


Ин зулол дар сохтор ҳеҷгуна мушкиле надорад, дар ритми якнавохт ва дилнишин эҷод шуда, мӯҳтавояш низ шоистаи тақдир аст. Агар танҳо бар сутури модар назар дӯзем аз дид ва ҳунару истеъдоди шоир огоҳ хоҳем шуд: «Тарак нишастааст бар сутуни сабри ман бону», «Сапид то сапеда рух ба рух даҳил шуд бар мо». Гуфта мешавад, ки мафҳум дар сутури модарии зулол бар авҷи худ мерасад. Сутури модарии зулоли мазкур бо тасовири адабӣ тасвиркории зебо ёфтааст . Таркиби «гоми чашм» як истиораи зулол аст, ки ва мудерну шоирона аст, «нигоҳи мунтазир», «ғазал-ғазал дуо кардам», «кабутаронаваш», «иктидо бар шеър», «ба қафас нишастани ҳавас», «даруни осмони шеър» аз тарокибе ҳастанд,к и зулоли шоиро ба аслати шеъри паванд мезанад.

Ҳамнгуна тасвори олиро, ки дар рушди шеъри муосири адабиёти форсӣ таъсиргузор буда метавонад, ба нишони далел, зиёд пушти ҳам чид, аммо бо овардани чанд мисраъҳо иктифо мекунем:«Ало деҳқон биё бар дашту саҳро то зи дасти хок зар гирем; Зимисотон рафту гармо чашми сармасти дарахтонро дубора мекушояд, оҳ» (Фаҳими Орин, шоири афғон), «Фурсате деҳ то ки бо як бӯса аз нав, нав шавам», «Бо шукӯҳи як ҳамоғӯши сазоворам намо» (Яздон Солеҳӣ, шоири эронӣ), «Амон аз ин дили сангат, ки бемеҳр асту беоташ», «Чу испандам, ки дар оташ фитодастам» (Беҳзоди Чаҳортангӣ), «Рухро аён кай мекунӣ, бепарда гӯ пусида ҷон; Кай? Юсуфо гаште зани дар мисри ҷон» (Муҳаммади Ҷаҳонгирӣ, шоири эронӣ), «Манам то шаб ба ҷашне дар рухат мастона хуш будам ва гирён дида хандидам»(Муҳаммадрасули Бовандпур, шоири эронӣ), «Ту мечархию танҳойӣ зи боғи доманат гулҳо ба фарши хона мепошад», «Каломи ошиқонаро, нигоҳи шоиронаро, садои чун таронаро; Таҷассуму таровате зи боғи истихора омадӣ, салом», «Ва аз танини ӯ пиёлаи вуҷуди ман пур аз шароб», «Солуни ёҳдои ман; Аз коби акси ишқи сабзи ту пур аст» (Аъзами Хуҷаста, шоири тоҷик). Ин силсила мисраъҳои ноб бо касрати ҳузурашон сабки Зулолро ҷону равон бахшидаанд.

Воқеан, истиораву тасвири бикрро ба осонӣ ва бо камоли ҳунарварӣ метавон дар сабки Зулол ғунҷонид, аллакай ҳамин далоили Зулол аз ояндаи ин сабки ҷадид башорат медиҳад.

Омӯзиши ин сабк моро ба натоиҷе наздик бурд, ки дарунмояи Зулол аз мазомини зерин шакл додааст:

а) Ирфон ва ишқи Худо

б) ишқ, муҳаббат ва сарчашмаи зебоиҳо

в) иҷтимоъ ва ҳаводиси рӯзгор

г) тасовири зебоиҳои табиат

д) бархурди инсон бо ҷаҳон

Нуктаи муҳиме, ки ҳангоми таҳқиқи чунин ашъор равшан гашт, он аст, ки шуаро дар баёни мазмуну мӯҳтавои асосан ба ду тарзи баён такя намудаанд.

Аввалан, барои инъикоси мавзӯъ аз баёни ошкоро ва урёни андеша истифода мешавад.

Дувум, мавридҳое низ зиёданд, ки шуаро барои инъикоси мавзӯъ аз баёни самбулӣ мадад ҷустаанд. Ҳар ду тарзи баёни мавзӯъ ва мӯҳтаво дорои хасоиси хеш мебошанд.

Зулол дар бозтоби ҳаводис ва барои ифодаи мушаххаси дардҳои ҷомеа, бештар аз баёни самбулӣ суд ҷустааст ва мӯҳтаво бо диди шоиронаи ҷадид ва бадеияти олӣ пешкаши хонанда гаштааст.

Аммо зимнан бояд гуфт, ки ҳимояткунандагони пойдории зулолро зарур аст дар чунин мавқеият ба унвони таъсиргузорон ва бунёдгузорони сабки Зулол талоше бештаре дошта бошанд бо эҷоди ҳунармандонаи чунин ашъор арсаи адбиёти имрӯзи моро бо зулолҳои пурмаъно, ки сохторашон аз тасовири нобу дилнишин шодоб аст гуҳарбор кунанд. Яъне, метавон натиҷагирӣ кард бовуҷуди он ки сабки тозаэҷод дар ин ду соли ҳастӣ бо мухолифатҳои зиёд рӯ ба рӯ шуд, имрӯз аз тарафи хонандагон чун як падидаи тозаи адабӣ пазируфта шудааст.

Дар назарсанҷие, ки ахиран дар яке аз шабакаҳои интернетӣ сурат гирифт бо ин суол, ки «Оё Шумо аз сабки ҷадиди «Зулол» истиқбол мекунед?» теьдоди аьзаме аз хонандагон ва ҳаводорони адабу фарҳанг аз ин сабк ба унвони қолабе зинда ва ҷадид ёд карда ва онро эътироф кардаанд.

Дар ин назарсанҷӣ анқариб 100 нафар ширкат намуд.

Қисме аз ин назардиҳандагон ошноӣ ва шинохташон аз зулолро тавассути хондани зулолҳои равони шоири тоҷик Аъзам Хуҷаста медонанд.

Ҳамчунин лозим ба зикр аст, ки имрӯз дар шабакаҳои мухталифи интернетӣ саҳфаҳои вижаи Зулол амал мекунанд, ки дар он перомуни ин сабк, қавоиду қонуни он ҳарф мезананд. Саҳфаи «Шеьри зулол», ки дар саҳфаи Facӯӣook мавҷуд аст, теьдоди зиёде аз зулолсароён ва ҳаводоронашро гирди ҳам оварда ва зулолҳо ва дидгоҳҳои эшонро дарҷ мекунад.

Ин ҳама маҳбубият далел бар ривоҷу равнақ ва густариш ёбии ҷуғрофиёи ин сабки ҷадид аст.

Пас дар ҳоли ҳозир сабку зулол бо гомҳои устувор дар арсаи адабиёт барои фардои хеш пайроҳа боз мекунад ва роҳаш сапед бод.



Пайнавишт:

1 Аъзами Хуҷаста. «Чашмаи Зулол», Теҳрон: «».-111 саҳ.

2 Акбарзод Юсуф. Таҳқиқи шеър аз дидгоҳи нав. Мақолаҳо.-Душанбе:Адиб, 2004.-198 с.

3 Муваҳҳид З. Шеър ва шинохт.-Теҳрон: Марворид, 1377.-292 с.

4 Шамисо С. Сабкшиносии шеър.- Теҳрон, 1380.

5 http://shahresher.com/

6 http://shereyar.org/

7 http://www.sherenab2.com/

8 http://www.facebook.com/gro...

9 http://my.mail.ru/community...

Сурайё ҲАКИМОВА,

Фирдавси АЪЗАМ.

Firdavsi Azam, 22-11-2011 07:56 (ссылка)

Китобфуруш

Китобфуруши пир

Ба қайди рафтаҳо асир

Нигоҳи у зи пушти панчара ба кучаҳо

Ба чустучуи издиҳоми гумшуда чу об дар кавир

Китобҳо ба зери пардаи ғубори бетаваччуҳй чу дар қафас

Зи чашми ин замона нопадиду зору мазлуму ҳақир


Дареғи рузҳои рафта дар бухори ашк

Ба шишаҳои панчара ҳарир

Биё, сабақ бигир

Azam Khujasta



Firdavsi Azam, 03-11-2011 10:37 (ссылка)

Эътои нишони Фирдавсӣ ба шоири тоҷик



Муассисаи фарҳангии ЭКО нишони тиллоии Фирдавсиро ба Аъзам Хуҷаста,шоир ва таҳлилгари масоили сиёсӣ тақдим намуд.Ин нишон ҳамроҳ бо акси Ҳаким Абулқосими Фирдавсӣ барои шахсиятҳо ва чеҳраҳои фарҳангии минтақа,ки дар тарвиҷи фарҳангу адаб ва халлоқиятҳои тоза саҳмедоштаанд,эҳдо мешавад.

Гуфтанист Аъзам Хуҷаста,то кунун 3
маҷмуаи шеърӣ бо номҳои “Чашмаи шоир”,”Соярӯшан” ва “Чашмаи зулол”-ро дар Тоҷикистон ва Эрон мунташир намуда имрӯз яке аз шоирони матраҳ дар ҳалқаҳои форсигӯи минтақа маҳсуб мешавад.
Қарор аст Муассисаи фарҳангии ЭКО маҷмуаи баъдии ин шоири навоварро ҳимояти молӣ намояд.




настроение: Благодарное

Firdavsi Azam, 28-10-2011 07:03 (ссылка)

Назар

Оё Шумо аз сабки чадиди "Зулол" истикбол мекунед?

Лутфан назару андешахои худро инчо бинависед.

Firdavsi Azam, 28-10-2011 06:55 (ссылка)

“Чашмаи зулол” дар китобхонаи ЭКО

Муассисаи фарҳангии ЭКО барои китобхонаи ин ниҳоди байналмилалӣ 100 адад аз китоби “Чашмаи зулол”,навиштаи Аъзам Хуҷаста,шоири тоҷикро,ки чанде пеш бо ду хати форсӣ ва сириллики тоҷикӣ дар Машҳад чоп шуд,харидорӣ намуд.Оқои Аюбӣ,Раиси Муассисаи фаaрҳангии ЭКО дар тавҷеҳи ин иқдом гуфт :вазифа ва рисолати Муассиса ҳимоят ва кумак ба истеъдодҳои ҷавону халлоқ аст ва бо таваҷҷуҳ ба инки Аъзам Хуҷаста сабки наверо дар адабиёти форсӣ бунён ниҳод ва мавҷи тозаеро дар миёни аҳолии адаб ба вуҷуд овард,лозим донистем аз ин китоб харидорӣ намуда ва миқдоре аз онро дар Китобкадаи Муассиса ва миқдореро низ ба дӯстони адабпарвар эҳдо намоем.

Гуфтанист “Чашмаи зулол”,сеюмин маҷмуаи ашъори Аъзам Хуҷаста,шоир ва таҳлилгари тоҷик аст ва дар ин китоб ашъори дар сабки зулол сурудаи ӯ омадаанд. «Зулол» шеърест, ки бо тули вазни зина ба зина, ки ба таври мусовӣ аз кам шуруъ шуда ва дар кам низ ба итмом мерасад. Ин навъи шеър дорои 5 то 11 сатр мебошад. Аз лиҳози вазн ба тулонитарин сатр, ки сатри миёна ё қалби шеър мебошад, «сатри модар» ва сатрҳои атрофи онро «сатрҳои қарина» мегуянд. Зулол дорои ду навъ (аруз ва озод) мебошад, ки ҳар кадом барои худ усул ва таърифҳои хоссае доранд.

Вазни мусиқиёии зулол бо маълум шудани теъдоди зарб-оҳанги сатри аввал ва ё кашфи ритми сатри модар ба даст меояд.

Наё

Чу рафтам аз замин, наё
Ба сугу синаи шикастаи  гамин, наё
Ба осмони дур меравам, ба назди он азизи пок 
Ба чашми чору бастаи намин, наё
Васиятам барот хамин, наё

Firdavsi Azam, 21-10-2011 10:26 (ссылка)

Нигохи ошиконаат


Нигохи ошиконаат
Табассуми латифи шоиронаат
Маро ба юмни хукми лахза човидона мекунад
Ва нопадид мешавам зи худ ба зери обшори шонаат
Бахор дар ту ҳак шуда, ба як ишора мекунй
Маро асири лафзи чун таронаат-
Гуломи човидонаат


Аъзам ХУЧАСТА

Firdavsi Azam, 21-10-2011 10:25 (ссылка)

Ало, салом


Ало, салом
Биё, маро рахон зи дом
Зи доми сарнавишти дар сиришти у
Гаме нухуфта хамчу хуни руз дар уфуки шом
Биё, ки кучахои хокии масири сарнавишти кури ман
Зи рухи шодй холиву пур аз салои интиком
Ало, кучои ту ки радди пои мо
Зи пилла рафта руи бом
Ва ...бедавом


Аъзам ХУЧАСТА

Firdavsi Azam, 21-10-2011 10:23 (ссылка)

Эъчоз

Хандае такдим кард

Лаб ба лаб бифшурду як таъзим кард

Хамчу нури мохи шабрав соярушан офарид

Гесувонро мушк доду "чим"кард

Ишкро такрим кард


Аъзам ХУЧАСТА

Нигор

Нигор мерасад

Нигори бовикор мерасад

Дилам барои у бахоначу намешавад

Дубора он карор мерасад

Хумор мерасад

Firdavsi Azam, 11-09-2011 07:45 (ссылка)

Зулол гуфтаам


(Дар посух ба навишатахои беимзо, ки маро аз зулол бархазар медоранд)

Гахе зулол гуфтаам
Гахе каломи лоубол гуфтаам
Гахе газал, гахе "сафед", гахе таронахои дил
Хама зи рамзу рози зиндагй, ба ёди Хофизу Камол гуфтаам
Зи хеш рафтаам бурун, ки бар худии худ расам,
Ва аз фироку аз висол гуфтаам
На килу кол гуфтаам

Azam Khujasta

Метки: Зулол гуфтаам

Firdavsi Azam, 22-06-2011 09:32 (ссылка)

Ту мераксй



Ту мерақсию мебинам

Ки ман аз рақси танҳои Ту ғамгинам

Парешон мекунад муи парешонат маро ҳар дам

Ва бозии ду бозуят ба бозй мебарад тақвову ойинам

Ту мечархию танҳойи зи боғи доманат гулҳо ба фарши хона мепошад

Ва ман дар хилвату руъё шақоиқҳои домони Ту мечинам

Ту мерақсию чашмони пушаймони Ту мегуянд:

Ман он қурбонии ғамҳои деринам

Шуда ишқи ту озинам

Azam khujasta

В этой группе, возможно, есть записи, доступные только её участникам.
Чтобы их читать, Вам нужно вступить в группу